هرچه بادا باد امشب من به می لب میزنم/دم زنام نامی زیبای مادر میزنم
هرچه بادا باد امشب من به می لب میزنم/دم زنام نامی زیبای مادر میزنم
خروش شیعه رعد اسمانیست/نفس هایش همه اتش فشانیست/نگاه چپ کنی بر قبر زینب/خودش اغاز یک جنگ جهانیست
میگن تو اسمونش پر میگیری ایشالله
میگم حرم نرفتم میگن میری ایشالله
میگم اگه بمیرم خیلی برام بد میشه
میگن حرم نرفته نمی میری ایشالله
خانوم جان چادر ببند بر و انقلاب کن
شام و سوریه را روی سرشان خراب کن
از ما مدافعان حرم انتخاب کن
روی تمام سینه زنانت حساب کن...
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت
کافرى تا به ضریح تو نگاهش افتاد
سجده ای کرد سپس شیعه ی مولا برگشت
خسته بود از همه ی آینه ها تا اینکه
زشت آمد،متحول شد وزیبا برگشت
آنکه در صحن به دنبال شفا آمده بود
با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا
نگهش کردی و با دیده ی دریا برگشت
یک جوان حاجتش این بود: که زن میخواهم
رفت تا اینکه شبی پیش تو بابا برگشت
به گمانم که به طور تو مشرف شده بود
آنکه با معجزه و با ید بیضا برگشت
صبح درقامت یک مردگدا رفت حرم
ظهر نزدیک اذان بود که آقا برگشت
جبرئیل آمده بود ازوسط عرش، حرم
دوسه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت
نفس خادمتان خورد به آن نصرانی
در حرم شیعه شد،از مذهب ترسا برگشت
زائری بود مردد جلوی ترمینال
مشکلی داشت از اول به خدا با برگشت ...
باز زائرتان نبودم از دور سلام….
اقاجان من. جلد خودتم خیالت تخت
بامشهد نبردن من ازت دل نمیکنم..
چون ساده به دستت نیوردم…
دلتنگ زیارت..